دستفروش
به نام خداوند مهربان
باغ میوه
فرض کنید که شما یک باغ بزرگ و پر میوه دارین. یک روز شخصی رو در باغتون میبینین که داره بدون اجازه ی شما از میوههای باغ شما می چینه و می خوره. شما میرین و بهش میگین این درختها مال باغ منه و شما اجازه ندارین از میوههای باغ من استفاده کنین. او جواب میده: من نمیدونستم اینجا باغ شخصیه. فکر کردم یک مکان عمومیه چون هیچ نشانه ای وجود نداره که محدوده ی شخصی یک باغ رو مشخص کنه. از شما معذرت خواهی میکنه و باغ شما رو ترک میکنه. شما به این نتیجه میرسین که باید با یک وسیلهای محدوده ی باغ خودتون رو مشخص کنین. بنابرین اطراف باغ رو نرده کشی میکنین و توری می کشین. حالا محدوده ی باغ مشخصه و دیگه هیچ آدم باشخصیتی وارد باغ شما نمیشه. اما ممکنه آدم بیشخصیتی پیدا بشه و با وسیلهای نرده ها و توریها رو پاره کنه و وارد باغ بشه و میوهها رو برداره. البته این آدم چون باشخصیت نیست احتمال بعضی از شاخههای درختان رو هم میشکنه و خسارتهای مهمتری رو هم به باغ شما میزنه. برای اینکه جلوی این آدم رو بگیرین چه کار میکنین؟ قطعاً با کمک یک سگ نگهبان مشکل کم میشه اما حل نمیشه. چون وقتی آدمی شخصیت سطح پایینی داشته باشه ممکنه بلایی هم سر سگ بیچاره بیاره و خسارت بیشتری به باغ بزنه. چارهای ندارین جز اینکه دور تا دور باغ رو دیوار بکشین تا کسی میوههای باغ رو نبینه و طمع نکنه.
آیا با این کار باغ خودتون رو محدود کردین؟ قطعاً نه! چون باغ شما از اول هم محدود بود. بلکه دزدها رو محدود کردین تا به باغ شما وارد نشن و به میوههای شما دست درازی نکنن.
قلمرو یا حریم
توی کتاب زبان انگلیسی دبیرستان یک درسی بود به اسم territory. اون زمان این کلمه رو قلمرو ترجمه کردیم. میگفت که اطرافیان شما بیشتر از یک مقدار نمیتونن به شما نزدیک بشن. اگر غریبه باشن ممکنه اصلاً باهاتون ارتباط برقرار نکنن یا در مورد مسائل کلی باهاتون حرف بزنن. اگر همکار شما باشن در مورد مسائل کاری با شما حرف میزنن اما اجازه ندارن در مورد مسائل شخصی شما صحبت کنن. دوستان شما کمی به شما نزدیکتر هستند و در مقابل اونها قلمروی شما کمی کوچکتر میشه. یعنی اونها میتونن بیشتر به شما نزدیک بشن. خانواده ی شما از همه به شما نزدیکتر هستند و البته بعضی امور تا حدی شخصی هستند که حتی خانواده شما هم به خودشون اجازه نمیدن در موردشون با شما صحبت کنن.
اگر امروز میخواستم کلمه ی territory رو ترجمه کنم، حریم رو کلمه ی مناسب تری میدونستم.
آدمها هر کدوم حریم مشخصی دارند. بعضی آدمها با غریبهها هم در مورد مسائل شخصی صحبت میکنن اما بعضی آدمها کلاً کمتر ارتباط برقرار میکنن و کمتر به دیگران اجازه میدن که وارد حریمشون بشن. در هر صورت، رفتار هر آدمی مشخص کننده ی حریم اون آدمه و البته برای هر کس میشه با رفتارمون حریم مخصوصی تعریف کنیم.
برخی از آدمها حریم وسیعی دارند و انتظار دارن که این حریم ها حفظ بشن. مثل شخصیتهای سیاسی. هرچقدر مقام یک انسان بالاتر باشه حریم وسیعتری داره. بعضی آدمها هرگز در مورد مسائل کوچک و شخصی صحبت نمیکنن. اینها آدمهای بزرگی هستند.
یکی از رفتارهایی که در نشان دادن حریم به دیگران خیلی مؤثر و مهمه طرز لباس پوشیدن آدمهاست. هر چقدر لباس یک نفر کاملتر و پوشیده تر باشه، حریم وسیعتری رو معرفی میکنه.
حُرمَت
یک روز یک آقای دستفروش در ساعت اوج ترافیک در مترو وارد واگن خانمها شد. واگن شلوغ بود و دستفروش مجبور بود که از بین خانمها کمی به سختی عبور کنه. من بهش اعتراض کردم که چرا در ساعت شلوغی وارد قسمت خانمها شده. قسمتی از جوابش این بود:من با شما کاری ندارم و فقط میخوام فروش کنم..
چند هفته بعد، همون مرد وارد واگن خانمها شد و این بار چند تا خانم غیر چادری بهش اعتراض کردن که چرا توی ساعت شلوغی وارد واگن خانمها شده و از بین خانمها رد میشه. جوابش این بود: اگر به محرم-نامحرمیه چرا آرایش میکنین و موهاتون رو بیرون میذارین؟ ..
این دستفروش هر دوبار، در حد شخصیت خودش حرف زد. اما یک نکتهای رو به من یاد داد. انگار داشت به یک خانم چادری میگفت: من حریم تو رو میشناسم و وارد حریمت نمیشم و برات مزاحمتی ایجاد نمیکنم. به اون خانمهایی که آرایش داشتند و پوشش کاملی نداشتند میگفت: تو حریم بزرگتری برای خودت تعریف نکردی که از من انتظار داری حریم بزرگتری رو حفظ کنم.
اسلام برای خانمها بهقدری ارزش قائل شده که بهشون اجازه داده که حریم وسیعی داشته باشن و به هرکسی اجازه ی ورود به حریمشون رو ندن. تعریف این حریم، یک خانم رو محدود نمیکنه بلکه برای غریبهها محدودیت ایجاد میکنه. اسلام به مردهای باشخصیت دستور داده که بدون اجازه وارد حریم هیچ خانمی نشن و به خانمها دستور داده که به هیچکس اجازه ی ورود به حریمشون رو ندن مگر کسانی که خدا اجازه ی ورود رو صادر کرده. درواقع حریم یک خانم رو خداوند مهربان تعریف کرده و این باعث شده که دیگه هیچکس به خودش اجازه نده روی حرف خدا حرف بزنه. مگر اینکه یک خانم خودش رو در رده ی انسانهای کم ارزشی قرار بده که حریم خاصی ندارند یا حریم کوچکی دارن..
- ۰۰/۰۶/۲۷