به نام خدا
یک روز از خودم پرسیدم: چرا مسلمانم؟
جواب این بود: چون
پدر و مادرم مسلمان بودند من هم مسلمان شدم. این جواب، بسیار شبیه به جوابی
بود که مردم زمان پیامبر، میدادند وقتی از ایشان سوال میشد: "چرا این
بتها را میپرستید".
پس از خودم پرسیدم: اگر پدر و مادرم مسلمان نبودند،
مسلمان میشدم؟ اگر شیعه نبودند، شیعه میشدم؟ پس از مدتی فکر، به این
نتیجه رسیدم که اسلام را دوست دارم و "میخواهم مسلمان باشم."
هنوز هم گاهی چک میکنم که هنوز هم میخواهم مسلمان باشم یا نه.
هنوز هم هر بار جوابم این است که: بله. حتما میخواهم مسلمان باشم.
من حتما میخواهم بر طبق اسلام زندگی کنم. حتی اگر همه سرزنشم کنند.
امیدوارم
در این راه اشتباهاتم زیاد نباشد. قطعا تصمیم بر زندگی اسلامی، به معنی
معصوم شدن نیست. دوست دارم اگر کسی اشتباهی در کار من میبیند هوشیارم کند و
بیش از همه به هدایت پروردگارم امید دارم.